میکده ی عشق
دلنوشته های منمیکده ی عشق
دلنوشته های منشراب شک
نمیدانم دل دریا و ماهی را ربودم یا...
همیشه شعرهایم را برای تو سرودم یا...
شبی مستی به سر زد نوش کردم از شراب شک
نمیدانم که بعد از آن غبار از دل زدودم یا...
و حالا مانده ام در غربت این لحظه ها، اما
چو غم آمد نمیدانم که من در را گشودم
نگاهم خیره شد تا صبحگاهان بر دل دریا
نمیدانم, نمیدانم که هستی در وجودم یا...
شعرهای زیبائی دارید
ممنون
شعرای قبلت رو بیشتر دوس داشتم .به نظرم زیاد موزون نبود
درود عزیزم
زیبا سرودی موفق باشی
سلام,متشکرم.
وحشت ازعشق که نه!
ترس من فاصله هاست!
وحشت ازغصه که نه!
ترس من خاتمه هاست!
ترس بیهوده ندارم صحبت ازخاطره هاست صحبت ازکشتن ناخواسته ی عاطفه هاست!گله ازدست کسی نیست مقصردل دیوانه ماست...
یا...
درود
ممنون از دعوت شما
خواندمتان ولذت بردم
من هم به روزم
باغزل..
سلام
اشعار زیبای شما رو خوندم
ممنون از دعوتتون
اول در مورد شعر فالگیر دیگه فرصت نشد که ببینمت و بگم یه کار متفاوت نسبت به هر چی که تابه حال خوندم بود قوی ، نو ، پر از تصاویر سورئال که البته پیشنهاد برای قوی تر و زیباتر شدنش دارم .
متاسفانه چهل روزه که نت ندارم گوشیم هم تعمیره . اتفاقی کامنت تو با گوشی بچه ها دیدم اومدم از کافی نت فقط جوابتو بدم و سایت تو ببینم .
این دو شعر اولت شراب شرک و وعده باران را که نظرما درموردش بهتر می دانی. دعا کن ما هم وصل شیم به نت و بروز شیم . اینم دوبیت بارانی از غزل آخرم داغ داغ :
+++++++++++++
خورشیدکم از مغرب ناباوری برگرد
با شال باران ، زیر ابر روسری برگرد
+++++++++++++
هی با تو هستم کوله پشتیِِ ی پر از باران
ای همزبان کوچه های مادری برگرد
بروز شدی پیام بده
در ضمن به صفحه ی لینکهای من پیوستی
سلام
نمیدانم دل دریا و ماهی را ربودم یا...
شروع زیبایی بود
به روزم با شعر کوتاه به من هم بیا
ممنونم خانم نوری
سلام خانم
مرسی که تشریف آوردین...
اون بیت زمینه‌سازی بود برای این‌که بگم علت دیر راه‌انداختن مردم شلوغ بودن داروخونه بوده که یکی بلند نشه بگه خب زود راه می‌نداختن تا اون خانومه عصبانی نشه.
تاسیس وبلاگ‌تون هم مبارک:)
حیف که بلاگ‌اسکایه و اگه به‌روز کنین باخبر نمی‌شم... اگه خواستین خودتون خبر بدین
شاد باشین الهی:) ...