میکده ی عشق

دلنوشته های من

میکده ی عشق

دلنوشته های من

حتی شما دوست عزیز

زمستان نیامده

بخاری ها  روشن شده, پنجره ها  دو جداره  شده, پرده ها  کشیده  شده

من هم   پرده ی  دلم  را  کشیدم  و با  قلم  روزگار روی  آن  نوشتم:

کسی  اجازه  ندارد  برای  گرمی  خودش  به  دل  من  بیاید و بهار نشده  برود

حتی  شما  دوست عزیز.

نظرات 6 + ارسال نظر
mehdi hoshyari سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 17:09

چہ خبر از دڸ تو........
نفسش مثڸ نفسهاے دڸ ڪوچڪ مڹ میگیرد........
یا بہ یڪ خنده ے چشماڹ پر از ناز ڪسے میمیرد.......
تو هم از غصہ ایڹ قهر ڪمے دلگیرے........
لحظہ اے هم خبر از حاڸ دڸ خستہ ے مڹ میگیرے.......
شود آیا ڪہ شبــــــــــ ے.......
دڸ مغرور تو هــــــــــم........
فڪر چشماڹ سیاه دگرے را بڪند.........
دست خالــــــــــ ے ز وفایت روزے.......
قطره اے اشڪ ز چشماڹ ترم پاڪ ڪند........
چہ خبر از دڸ تو........
دانــــــــــ ے آیا ڪہ در ایڹ ڪلبہ ے درد........
اندڪــــــــــ ے مهــــــــــر تو بس بود ولــــــــــ ے.......
دڸ بیرحم تو با ایڹ دڸ دیوانہ چہ ڪرد.....
راستــــــــــ ے چہ خبر از دڸ تو .........

بر استواری دری چرخیده ام
که هنوز ..
سرگیجه هایش با من ست
پنجره دلم را گشودم
تا هوایی بخورد
اما هوایش..
ناجوانمردانه داغ بود

فاطمه خمر پنج‌شنبه 17 مهر 1393 ساعت 10:58 http://masnooi.blogfa.com

سلام دوست گلم
اتفاق ها برمیگرده به زمان پس از مرگ مادر
زمین جای خوبی نیست برای دست های کودک


ممنون که اومدی

مهدی آخرتی یکشنبه 13 مهر 1393 ساعت 01:02 http://residehayenachide.blogfa.com

حتی ما. . .
مرسی

راستی اولین خانمومی بودی که از انداختن بیرون ضعیفه خوشت اومده

امیرحسین دیبایی دوشنبه 7 مهر 1393 ساعت 16:42

سجاد سوری شنبه 5 مهر 1393 ساعت 18:05 http://blogfa

سلام شاعر عزیز شماهم لینک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد